اولیای محترم! همه باید به این امر اذعان داشته باشیم که ورود کودک به دبستان ، نقطه عطفی در زندگی او به شمار می رود و کودک با ورود به دبستان ، زندگی و تجارب جدیدی را آغاز نموده و دانستنیهای مقدماتی برای ورود به زندگی اجتماعی را یاد می گیرد . بدیهی است که پایه ی اوّل ابتدایی از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار است ، چرا که اساس و شالوده شخصیت فکری و اجتماعی کودک در این پایه بنیان نهاده می شود ، بنابراین ما باید به هوش باشیم که ناخواسته در ابعاد تخصصی تعلیم و تربیت در این پایه مداخله نکنیم ، چون کلاً مراحل کار تعلیم و تربیت دانش آموزان پایه اوّلی با ظرافت و آگاهی خاصی همراه است و هر نوع اقدامات نسنجیده و دخالتهای نابجا در آن ، موجب بروز معضلاتی خواهد شد که رفع آن به سادگی امکان پذیر نخواهد بود . متاسفانه از آنجایی که جایگاه مهم معلمین ایثارگر و بی ادعای پایه اوّلی در جامعه و جامعه ی آموزشی ما چندان شناخته شده نیست ، بنابر این اکثریت افراد با دیدگاه فرهنگی غلط و با نگاه حقارت آمیز به برنامه های دوره ابتدایی و خصوصاً پایه اوّل دبستان می نگرند و گمان می کنند به خاطر پایین بودن سن دانش آموزان و روحیه فرمانبری و اطاعت آنان ، تدریس در این پایه به تخصص کمتری نیازمند است و با یک نگرش سطحی ، به این نتیجه می رسند که همگان ، حتی آنهایی که از حداقل سواد برخوردارند نیز ، می توانند وظیفه خطیر معلمین پایه اوّلی را انجام دهند ، در حالی که این یک اشتباه محض است و ناشی از عدم آگاهی بانیان این دیدگاه فرهنگی غلط است ، زیرا به قول یکی از صاحبنظران مسایل تعلیم و تربیت ، آنها سطح علمی را با سطح تعلیماتی اشتباه می کنند ، زیرا هرچه سطح علمی در یک دوره پایین تر باشد ، به مراتب سطح تعلیماتی در آن دوره بالاتر است و انتقال مفاهیم علمی در دوره ابتدایی در مقایسه با انتقال همان مفاهیم در سطوح بالاتر مثلاً متوسطه و یا دانشگاه با پیچیدگی بیشتری همراه است . اولیای عزیز ! صادقانه عرض می کنم که چقدر دلم از این برخوردها و اظهارنظرهای غیرمنطقی و عدم شناسایی جایگاه والا و واقعی معلمین دلسوز پایه اوّلی در جامعه و نظام آموزشی آزرده است و چقدر غمین و پریشان حال می شوم وقتی که می بینم هنوز که هنوز است ، همه در صدد دخالت در امور درسی دانش آموزان معصوم پایه اوّلی هستند و هیچگاه حاضر نیستند به خود بقبولانند که هنرمندی ، آگاهی و تخصص ، شرط اوّل در تعلیم و تربیت نوآموزان پایه اوّلی است .
عزیزان ! چنانکه پیش تر نیز گفتم ، در نوشتن این نامه بنا را براین نهاده ام که با صراحت با شما سخن بگویم و بنابراین ، یکی از مداخلاتی را که بدون استثنا در تمامی اولیای پایه اوّلی براساس تجربیات خود مشاهده کرده ام بازگو می کنم تا پس از آن وارد مقوله های بسیار مهم دیگر در این زمینه شویم .
دانش آموز پایه اوّلی که با هزاران عشق و شور وارد دبستان می شود و تازه می خواهد خود را با شرایط جدید وفق دهد و چون رودی زلال در پهنه ی دشت بی انتهای تعلیم و تربیت جاری شود با معضلی روبرو می شود که آغازگر آن خود پدر و مادر هستند ، آنها بدون در نظر گرفتن شرایط خاص تعلیم و تربیت در این پایه ، ناخواسته در یکی از ابعاد تخصصی تعلیم و تربیت مداخله کرده و کودکان خود را به " بیست گرایی " سوق می دهند تا به خیال خود باعث پیشرفت او در امور تحصیلی و سعادت او در آینده شوند . پدیده ی " بیست گرایی " که توسط پدر و مادر آغاز شده و متاسفانه از سوی برخی از معلمین نیز به آن دامن زده می شود ، مساله ای مهم و قابل تعمق در تعلیم و تربیت است که اگر به موقع در مورد رفع آن اقدامات عاجل صورت نگیرد ، عواقب نامطلوب در روند آموزشی و آیندهی دانش آموزان خواهد داشت .
دانش آموزان معصوم پایه اوّل که با شور و شوق زایدالوصفی کار خود را در دبستان آغاز کرده است ، با گفته های مکرر پدر ومادر خود مواجه می شود که : " فرزند عزیزم ، ببین ما می دانیم که تو خیلی با هوشی و در این هیچ شکی نداریم ، بنابراین از تو می خواهیم به ما قول بدهی که همیشه تمامی نمراتت بیست باشد " ، و با تکرار روزمره این گفته ها ، مساله "بیست " در ذهن کودک نقش می بندد و او ، خود را ناگزیر از تحقق آن در جهت ارضای پدر و مادر خود می بیند و از اینجاست که مشکلات روحی و روانی ناشی از این موضوع در کودک بروز می کند و او را از اهداف اصلی تعلیم و تربیت دور می سازد .
چنانکه می دانیم و اکثر قریب به اتفاق روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت نیز آن را مورد توجه و تاکید قرار داده اند ، دانش آموز موقعی می تواند در امور درسی خود موفق باشد و مطالب تدریس شده در کلاس را به خوبی فرا گیرد که از نظر تامین نیازهای زیستی مشکلی نداشته و از هر گونه فشارها و کششهای عاطفی و تعارضات روانی و خصوصاً اضطراب به دور باشد و در واقع دانش آموز از امنیت روحی و روانی کامل برخوردار شود . دانش آموزی که مدام از طرف والدین تحت فشار قرار می گیرد که حتماً باید در دروس نمره ی " بیست " بگیرد ، تمرکز حواس خود را نیز از دست می دهد و آن وقت است که در سراشیبی عدم موفقیت و شکست قرار می گیرد و کم کم علاقه ی خود را نسبت به یادگیری ، کلاس و مدرسه از دست می دهد . من با داشتن سابقه طولانی تدریس در پایه اوّل ابتدایی به وضوح این مسائل را از نزدیک مشاهده کرده ام . دانش آموزانی که با شور و شوق سال تحصیلی را آغاز نموده و پیشرفت قابل ملاحظه ای نیز در امور درسی داشتند ، بعد از مدتی تغییرات محسوسی در رفتار آنها مشاهده می شد که واقعاً جای بسی شگفتی و تامل داشت . مثلاً آنها موقع نوشتن املاء و یا امتحان ریاضی شروع به گریه کردن می کردند و وقتی علت را از آنها جویا می شدم ، با همان حالت معصومانه اظهار می داشتند : " ما می ترسیم که در درسهایمان بیست نگیریم ، چون آنوقت است که مورد نکوهش و سرزنش پدر و مادر خود قرار می گیریم ."
امیدوارم والدین محترم با آگاهی از این مطالب ، بیش از پیش به نتایج منفی و تاسف بار پدیده ی" بیست گرایی " واقف گردند